من و همسر و تنها فرزندمون ، دختر گلم ستایش خانم . یک روزهایی باهم درد ودل پدر و دختری داریم . این رسم درد ودل و هم من و ستایش وقتی حدودا ۵ ساله بود . گذاشتیم و من درد ودلهام و برای دخترم میگفتم و اون هم درد و دل های اونوقتهاش و میگفت . مثلا ؛ پارک بیشتر ببر من و .. دوچرخه ام و تعمیر کن و ... یا حداقل یک روز در میان بستنی برام بخر و ...خلاصه درد ودل های ستایشم کم نبود ... حالا که بزرگتر شده و نزدیک ۱۳ ساله شده درد و دل های من بیشتر باخدا انجام میشه و البته هنوز درد و دل پدر و فرزندی هنوز پابرجاست ... صادقانه ؛ کمی نگران میشم ، ولی با توکل به خدا و دعای خیر برای همه بچه ها و خواسته سلامتی برای پدر و مادرها .... آرامش پیدا میکنم ...
به برکت صلوات بر خاتم پیامبران ، حضرت محمد (ص) و آل محمد (ص)